



داستان از منطقه شیگانشینا در دیوار ماریا شروع میشود. ارن یِگِر به همراه پدرش گریشا یِگِر، مادرش کارلا یِگِر و خواهر ناتنیاش میکاسا آکرمن در آرامش زندگی میکند. اما همه چیز با پیدا شدن یک غول عظیمالجثه به هم میریزد. غولی که اندازه اش ۶۰ متر است (چند متری از دیوار بلندتر) و با پای خود دروازه شیگانشینا را سوراخ میکند. با سوراخ شدن دروازه، تایتانهای عادی به داخل منطقه شیگانشینا حمله ور میشوند. در پی این حمله مادر ارن به دست تایتانی خورده میشود ولی خودش و دوستانش موفق به فرار میشوند. در همان حال که مردم درحال فرار از شیگانشینا به داخل دیوار ماریا بودنند تایتانی زره پوش پدیدار میشود و دیوار ماریا را سوراخ میکند بعد ناپدید میشود و دیوار ماریا سقوط میکند.



گروهی از هشت ابرقهرمان به نام واکس ماکینا که به دنبال نجات قلمروی اگزاندریا از نیروهای جادویی سیاه هستند، اما ...